خداحافظ آسيد جلال
پیچیدگیهای معمول اهالی سیاست را نداشت، در همان برخورد اول از چهره و رفتارش میشد فهمید كه آدمی ساده و سادهزیست است؛ قدمهایش را كوتاه كوتاه اما تند تند برمیداشت و موقع حرف زدن معمولا لبخند میزد.
بهخوبی میشد تعجب را در چهره كسانی كه برای بار اول با او همكلام می
شدند، دید. شیخ بود و با لباس روحانیون در مجلس رفت و آمد میكرد، اما وقتی
پای صحبت به فوتبال و ورزشهای دیگر میكشید به اندازه چند نفر كارشناس
خبره ورزشی اطلاعات داشت؛ چنان دقیق درباره شخصیتها و بازیها صحبت میكرد
كه ناخودآگاه آدم را یاد گزارشگرهای خبره تلویزیونی میانداخت.
اشتیاق او به فراگیر شدن ورزش در روستاها و تلاشی كه برای پاكسازی
دستگاههای مرتبط با ورزش داشت، باعث شده بود كه خبرنگارها برای پیگیری
سوژههای ورزشی در مجلس اول از همه به سراغ این سید خوش خلق بروند.
خبرنگارهای مجلس او را با تحقیق و تفحص از سازمان تربیت بدنی میشناختند،
تفحصی پرحاشیه كه با مشقت فراوان درباره دوران تصدی "علی آبادی" بر سازمان
تربیت بدنی انجام داد و هرگز درباره بخشهایی از آن كه به گفته خودش دلش را
به درد آورده بود سخنی نگفت.
«سید جلال یحیی زاده» نماینده مردم تفت و میبد بود؛ مثل مردم كویر صبور
بود و آرام؛ بسیاری از حرفهایش را نزد تا به گفته خودش به روز حساب درباره
آنها سخن بگوید؛ حالا او رفته و دیگر صدای قدمهای كوتاه كوتاه اما تند
تندش از لابی مجلس شنیده نخواهد شد؛ او رفته اما خاطره لبخندهای صمیمی سید
جلال برای همیشه با آنها كه او را میشناختند باقی خواهد ماند و صحن و سرای
مجلس كه امروز پیكر یحیی زاده از آن تشییع میشود برای همیشه فریادهای
مردی را كه خواستار ریشه كن شدن فساد در ورزش بود؛ به خاطر خواهد داشت.
دکترای ارتباطات از دانشگاه علامه