به تو که شاخ گوزن ها را می شناسی
و دویدن آهوان کولی را
که تا یورتمه می روند  قطار لرزه می خورد
 
به تو که سیب را می شناسی
و برگ های نارون و  پاییز را
که تا سرخ می شوند
تمام نگارهای زمین می رقصند
 
به تو که بوی تنور می دهی
و هیمه می کشددر تنت عطر آتش زرد
 به تو
         بله به تو
                     ابلاغ می شود
یک روز عاشقتان خواهم شد
با چکمه های خونی و ساتور
با خنجری در پشت
و گریه ی سالهای گزمه گان، در مشت
...