برای یک دقیقه بیشتر
من ازاین روزا از اینا خوشم میاد
۱.استاد خانیکی وقتی مثال میزنه - از سوپُرها و مطربا -
۲.استاد مختاریان وقتی میگه یادتون باشه ما اتفاقی کار نمی کنیم و همین الان که من خدمتتون هستم...
۳.لیوان چاق خودم و سارا که اخم خانم بوفه چی رو در میاره
۴. پل همت روی اتوبان مدرس وقتی که بازه
۵.دستشویی عمومی ایستگاه مترو چیتگر که نجاتم میداد و وقتی ازش تعریف کردم بی جنبه خراب شد
۶.بغل دستیم تو مترو که بجای حرف زدن از سیاست می خوابه
۷.مادر بزرگم که فارسی بلد نیست و عروس عمو مجبوره منظورش رو از رو نشانه شناسی بفهمه
۸.دیوونه ی سر شهرک که بهم میگه چطوری مِیتی خله
۹.پاکت سیگارم که از وقتی ترکش کردم داره فحشم میده
۱۰.و رفقای دانشکده که پشت سرم بد و بیراه می گن و حواسشون نیس دقیقا پشت من وایسادن و وقتی میفهمن می گن: سلام چقدر دلمون برات تنگ شده بود
۱۱.احمدصمدی بایرام وقتی میزنه و در میره و باید بدوم دنبالش
و...
گفتم که این یک بازیه منم به رسم بازیهای وبلاگی این دوستان رو به بازی دعوت می کنم
...و سیمین کشاورز
یک دقیقه بیشترتون مبارک
دکترای ارتباطات از دانشگاه علامه