از کبودراهنگ تا زعفرانیه 2
...در اين مجلس شخصي هم بود به نام "هماي" كه اين يكي گويا از خواننده هاي سنتي خوان پرطرفداري است كه چند سالي است ميان جمعي از موسيقي شنو ها جا و مقامي پيدا كرده اما خب براي من كه آدمها را به محك ديگري مي سنجم آدم مهم اين جمع استادي بود به نام"عاشيق عيمران حيدري" كه از نوابغ موسيقي آذري و عاشيق هاي معروف و محترم است.
برخورد با عاشيق عيمران و شنيدن نواي سازش در آن مجلس ناخود آگاه آدمي مثل من را پرت مي كند به روزگاري كه در جمع هاي مجردي با نوازندگاني كه هيچ اسم و رسمي ندارند و همه مثل من ادمهاي معمولي هستند،دنبال موسيقي و حالت هاي ماورايي برآمده از ان بوديم اما آن كجا و اين كجا...آن جا چارداق خشت و گلي باغ انگور دايي محل دور هم نشستن ما بود و همه يك عده جوان و نوجوان پر مدعا و هيچ بوديم و اينجا يك مقام گرانبها و اشرافي در شمال تهران؛و همه اينها براي آدمي مثل من يعني دو گانگي يعني معناي فرزند دهه 60بودن و يعني اينكه كودكي ات در پاي برنامه كودك هاي كمونيستي "من كار و تو انديشه" بگذرد،نوجواني ات در ديدن و پاييدن اينكه مبادا پليس و منكرات سر برسندو جواني ات غرق در دنياي مصرف گرايي باشي و ندانسته و ناچار بشوي الت دست امپرياليسم رسانه اي وهي مصرف كني و دنبال مصرف باشي حالا فرقي نمي كند موسيقي باشد يا فيلم هاليودي يا هديه ولنتيان و ... مصرفي كه به قول بعضي ها تهاجم است.
هم سن و سال بودن با من يعني اينكه از "هماي" كه هنوز در بند خواندن از گل و بلبل است و دنبال اداهاي عارفانه كه از تهش خيلي كه بزرگ باشد و مهم يك عرفان آپارتماني مختص ونك به بالا در مي ايد بدت بيايد و اگر هم گوش مي دهي يا شجريان عشقت باشد چرا كه در تمام اين سالهاي دريدري و دو دو زدن صداي استاد بوده و با آن بزرگ شده اي يعني مثلا با فرياد و نواي اش يا با بيداد و شب سكوت كويرش ...يا محسن نامجو گوش بدهي البت اگر فهمي از ادبيات و هنري كه يك ذره نياز به رمز گشايي هم دارد؛داشته باشي يا مجبوري دست اخر دست به دامن رپرهاي زير زميني و بالازميني اين ور آب و ان ور آب بشوي كه شايد چند دقيقه اي خوش بگذرد و همه اين گزينه ها هم يعني دوگانگي و شايد چند گانگي...اين ها همه يعني اينكه اگر مثل من آدم دهه 60 باشي با همه چيز مشكل داري چرا كه...
ادامه دارد...
پ ن 1:هفته گذشته سفر رفته بوديم با هادي مسعودي و حامد و سارا براي ديدن كوير و كلوت هاي كرمان...سفر خوشي بود جای تمام دوستان خالی خاصه جلال سمیعی و مهدی مولایی و دکتر اسدی
دکترای ارتباطات از دانشگاه علامه