به دوستانم ابراهيم سريزدي و مهدي اصفهاني

جد مادري‌ام پير مرد كوتاه قدي بوده، سواد مكتبي داشته، اما خوب حرف مي‌زده و آدم سخنوري بوده. يك بالاپوش پشمي مي‌پوشيده و آن زمان‌ها كه هنوز تلويزيون و راديو نبود و عمده سرگرمي مردم با معركه بگيرها و نقال‌ها بود؛ جلوي اينها در مي‌آمده، مشاعره مي‌كرده و جدل...مردم بخاطر نوع لباس پوشيدن و آدابي كه داشته به او مي‌گفتند: "كربلايي درويش" ، همين لقب مردم باعث شد كه وقتي كارمند اداره ثبت اسناد سجلي مي‌خواست براي اولين بار نام او را مانند خيلي‌هاي ديگر وارد ليست انفاس كشور كند،  نام فاميلي خاندان او را درويشي ثبت كند و طايفه درويشي‌ها در شهرستان كوچك ما كه آن روزها دهاتي در حاشيه قلعه ملك بوده، جنبه رسمي پيدا كند.

آن‌ها كه مرا مي شناسند مي‌دانند كه سال‌هاست يعني از همان دوره نوجواني و درس خواندن در دبيرستان دوستانم را به لفظ درويش خطاب مي‌كردم و وقت ديدن آنها تكه كلامم اين بود: سلام درويش

اين روزها دوباره ياد آن لفظ افتاده‌ام و در زبانم مي‌چرخد؛ يكي از دوستان مي‌گفت نكند اهل تصوفي و از علاقه‌ات به آنهاست كه اين تكه كلام را تكرار مي‌كني...جواب او را مي دانستم كه نه است، اما براي خودم سوال پيش آمد كه خب، درويش يعني چه كسي؟

براي من درويش بودن يعني اينكه دنيا را بگذاري پشت در مناسباتت با افراد، با جامعه و بعد وارد گفتگو با آنها بشوي، از كنار آدم‌ها نشستن دنبال اين نباشي كه مصاحبت با آنها چقدر گيرت مي‌آيد؛ يعني اينكه كار بكني درآمد داشته باشي، اما ماديات همه آن چيزي نباشد كه نسبت بين تو و آدم‌هاي ديگر را تعريف مي‌كند؛ ماديات آن چيزي نباشد كه نسبت تو با جامعه، با كارفرما و حتي مسائل روزمره را تعيين مي‌كند.

حافظ هم همينطور مي‌گويد: نه عمر خضر بماند و نه ملك اسكندر* نزاع بر سر دنياي دون مكن درويش

سعدي هم آنقدر به اين مطلب اهميت مي‌دهد كه يك باب از گلستانش در باب آداب درويشي است. با خودم كه فكر مي‌كنم به نظرم درويش‌ بايد يك آدمي مثل آقاي بهجت باشد، يا يكي مثل سيد جعفر شهيدي و شفيعي كدكني... سخت است؛ خيلي سخت است كه وقتي جايي مي‌روي، با كسي سلام و عليك مي‌كني يا جايي كار مي‌كني، اول خود انسان‌ها و انسانيت برايت مهم باشد و بعد به فكر منافعت باشي؛ و شايد براي عبور از همين سختي‌هاست كه تلاش مي‌كنم هي با خودم لفظ درويش را تكرار كنم مگر يك ذره از تكرار اين لفظ اخلاقم هم بهره بگيرد.

مي‌دانم سخت است اما دوستش دارم و همچنان بي‌اراده تكرار مي‌كنم: سلام درويش