پنجهاي كه عشق
براي علي شاكر عزيز
و نغمههايي كه ميسازد
بگردان پنجهات را عشق
بيا دستي بزن
زخمي مهيا كن
بزن بر تاري اين روزهاي آسمانش سرب؛ ابرش دود
بيا بردار سازت را
تركهاي لبش را ريز ريز از نغمهها پر كن
بخندان گوشههاي دشتِ از اندوه، جانش بر لبِ مبهوتِ غمگين را
برقصان گيسوي ناساز ِ ناموزون اين شب را
بيا اندوه شهري را به لبخندي بدل كن
نغمهاي سركن
و از دوش نحيف مردهاي مانده در اين شهر
گرد خستگي بردار
بگردان پنجهات را عشق
زخمي باش شيرين
در هجوم روزگار تلخ درمانها
بگردان پنجهات را عشق
+ نوشته شده در چهارشنبه یازدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 11:6 توسط مهدی جلیلی
|
دکترای ارتباطات از دانشگاه علامه