تولد
اين كه هر سال وقتي شب تولدت ميرسد؛ روزهاي رفته و سالهاي گذشتهات را مرور كني و بار خاطراتت از دوستيهاي با فرجام و بيفرجام سنگينتر شده باشد؛ نميدانم خوب است يا بد...شما كه از خودمان هستيد؛ راستش را بخواهيد من خيلي دل خوشي از اين همه باري كه بر خاطرم نشسته ندارم؛ خيلي از اين خاطرهها خوره روح است؛ ... با خودم مي گويم اي كاش آدم يك دكمه «بازگشت به تنظيمات كارخانه» داشت كه هر وقت آن را ميزد همه چيز پاك ميشد و ميتوانست دوباره شروع كند
...از نو
+ نوشته شده در شنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 19:17 توسط مهدی جلیلی
|
دکترای ارتباطات از دانشگاه علامه