نمی دانم سریال «در چشم باد» را دیده اید یا خیر، این روزها که بازپخش این سریال را در تلویزیون تماشا می کنم، با خودم می گویم چقدر بد که این ساخته خوب «مسعود جعفری جوزانی » را در اولین پخشش نادیده گرفتم و مثل خیلی ساخته های تلویزیون پنداشتم...

 «در چشم باد» فیلمی در ستایش وطن پرستی و آزادی خواهی است؛ فیلمی که قهرمان های آن جان برای ایران و آزادی می دهند؛ از میرزا کوچک و یارانش در قیام جنگل تا انقلاب اسلامی و جنگ ...نمی خواهم درباب مضمون این سریال صحبت کنم، بلکه می خواهم به بهانه آن یادی از دو برادر بکنم ....

در قسمت هجدهم این سریال نیروهای متفیقن از جنوب و شمال به ایران حمله می کنند؛ انگلیس ها از جنوب و روس ها از شمال... دو مرد، دو برادر در این قسمت روایت می شوند که نمونه وطن پرستی و مجاهدت هستند؛ «غلامعلی بایندر»و «یدالله بایندر» دو برادری که به فاصله یک روز از هم شهید شدند، یکی در جبهه جنوب به دست انگلیسی ها شهید شد و دیگری فردای آن روز در جبهه شمال به دست روس ها شهید شد. این دو برادر در عین وطن پرستی و با وجود فرار همرزمان و دستور ارتش رضاخانی برای ایستادگی نکردن در برابر نیروهای متخاصم، در برابر آنها ایستادند و در حکایتی غریب و دردناک یکی در جنوبی ترین جبهه و دیگری در شمالی ترین جبهه شهید شدند.

این روایت واقعی، به نظر من یک نماد منحصر بفرد ایرانی است، این اتفاق نمادی دردناک از حکایت تاریخ معاصر ماست، حکایت قربانی شدن ما بر سر منافع آنها...