گریه نام چشمه ای بود در کردستان
در حلبچه کورش کردند
گریه مرد چارشانه ای بود در کوبانی
خواهرانش را بر سر بازار جار می زدند

گریه دختری بود در سیستان
 از عروسی پسر عمویش برمیگشت
گریه تو بودی
وقت بستن چمدان هایت

گریه نام دیگر من بود
در خیابان انقلاب
وقتی که بدرقه‌ات می کردم

 تهران/ اسفند 95