گریه
گریه نام چشمه ای بود در کردستان
در حلبچه کورش کردند
گریه مرد چارشانه ای بود در کوبانی
خواهرانش را بر سر بازار جار می زدند
گریه دختری بود در سیستان
از عروسی پسر عمویش برمیگشت
گریه تو بودی
وقت بستن چمدان هایت
گریه نام دیگر من بود
در خیابان انقلاب
وقتی که بدرقهات می کردم
تهران/ اسفند 95
+ نوشته شده در یکشنبه پانزدهم اسفند ۱۳۹۵ ساعت 17:24 توسط مهدی جلیلی
|
دکترای ارتباطات از دانشگاه علامه