به بهانه ی دیدار و گفتگوی دوباره با ساجده کشمیری شاعر بندر عباسی
صعود به تنها شدن
یا
داستان ما
و مخاطب ِ هر کاره

در ارتباط دو عامل به سبب داشتن روح مهمتر از عوامل دیگر ظاهر می شوند یکی منبع پیام و دیگری گیرنده ی پیام ،البته در دنیای معاصر کانالهای ارتباطی نیز اهمیت فراوانی پیدا کرده اند این که شما بخواهید از چه مجرایی پیام خود را به مخاطب برسانید.
ساجده کشمیری شاعر کوهنورد ِ بندر عباسی که به نظر من ارتباط عمیقی بین علاقه ی او به کوهنوردی و زبان خاص شعری اش و جود دارد از آن دست شاعرانی است که با انتخاب کانال شعر برای القای کلام خود به مخاطب سعی در انداختن طرحی نو دارد.
این طرح نو البته در بسیاری از سروده های او در حد یک طرح باقی می ماند و از کانال مشترکات او و مخاطب توان گذشتن پیدا نمی کند ؛ چرا که هنر به واقع در میان گذاشتن زیرکانه و خلاقانه اشتراکات مولف یک اثر با مخاطبان خویش است
در شعر ساجده کشمیری چند عامل زبانی و اتفاقاتی که بوجود می آورند مانندِ جدا شدن کلمات از هم و پس و پیش شدن فعلها و صفت ها که نوعی شک را نسبت به استفاده ی کلیشه ای از نوع معمول و مطرح بوجود می آورد سبب خلق نوعی زبان به ظاهر نا آشنا و نا مانوس برای مخاطب می شوند که البته با مرور زمان و اندکی تدقیق در مجموعه ی آثار او این نااشنایی به نوعی آشنایی منتهی می شود به گونه ای که زبان شاعر را خاص خود او نشان می دهد
در ادامه بحث ارتباط – البته اگر قائل به اهمیت ارتباط باشیم – لازم است دوباره اهمیت مخاطب را یادآوری کنم و اینکه مجرای ما برای رسیدن به مخاطب آیا مورد توافق مولف و مخاطب است یا اینکه مولف به تنهایی برای مخاطب نیز تعیین تکلیف می کند
دعوای بین قدما و متاخرین و سنت و مدرنیته دعوایی است که حالا با گسترش انواع ادبی - به تعداد هر شاعر یک نوع ادبی – به دعوا بر سر مخاطب و مختصات او رسیده است.
چه قبول داشته باشیم چه نه امروزه مخاطب هر حیطه ای اگر به طور حرفه ای مخاطب و پیگیر آثار عرصه ی مطلوب خود نباشد برای مولفین و پدید آورندگان پیام اهمیت و ارزشی نخواهد داشت چرا که عصر ما با سرعت در حال تخصصی کردن حوزه ها و بخشهاست
البته در این میان درهم تنیدگی ژانرها -مثل داستان و نمایشنامه وشعر- را در یکدیگر نباید نادیده گرفت؛به عبارتی هرچند ادبیات نقش تعلیمی خود را از دست داده و ما دیگر قائل به وجود لزوم آفرینش اثر ادبی برای عموم مردم و فهم همه آنها نیستیم اما در درون خود ادبیات معاصر مخاطبانی به وجود آمده اند که باید همه چیز فهم باشند تا بتوانند خود را با ادبیات و هنر امروز همراه نگه دارند
مخاطب شعر امروز فی المثل برای درک و لذت بردن از اثر شاعری مثل ساجده کشمیری نه تنها باید ادبیات نیمایی ما را بشناسد بلکه باید شاعران معاصرتر مانند رویایی را هم بشناسد و در کنار آن به فضای وهم آلود آثار عباس معروفی و ابوتراب خسروی هم آشنا باشد و تا حد زیادی هم اطلاعات زبان شناختی و تئوریک نسبت به شیوه های ارتباط در هنر مدرن و بعد از ان هنر پست مدرن داشته باشد
نمی دانم چند تن از شاعران جوان ایران که امروز دغدغه ای به جز شعر ندارند مانند ساجده کشمیری به بیان اشتراکات خود با مخاطب دست می زنند و تا چه حد بر شناخت مخاطب خود احاطه دارند؛اما آنچه حائز اهمیت است این است که این جریان هنوز به طور جدی در ایران و در فضای شعری ِ آن- که این روزها تحتِ تاثیر امتداد فضای سانسور در طول سالیان متمادی به سمت نوعی خود سانسوری پیش رفته است – مطرح نشده و به عبارتی مانند جریانهایی مثل ِغزل پست مدرن که شدیدا از طرف عده ای از جمله سید مهدی موسوی پیگیری و حمایت می شود عمومیت در بین شاعران پیدا نکرده است البته این عمومیت پیدا نکردن را در دو چیز می توان جستجو کرد
1. تعداد کمی و کیفی ِ افرادی که با این زبان و گرایش به شعر نگاه می کنند و به نوعی دچار مخاطب گریزی هستند
2. حیطه ی جغرافیایی احتمالی این جریان که به زعم من در جنوب به سبب ویژگی های اقلیمی و زبانی ِآن دیار خواهد ماند و امکان بروز در پایتخت را پیدا نخواهد کرد
به هر تقدیر برای ساجده ی عزیز شاعری که همیشه گفته ام بزرگترین مزیتش زبانی است که مختص اوست در هر جای ایران که باشد آرزوی بهروزی و صعود دارم
صعود احتمالا کلمه باشد
یا یک اصطلاح که این کوهنورد شاعر ِ بندر عباسی حتما انس بیشتری با آن دارد
مرداد 86کرج
این هفته هفته ملاقاتها و دیدار هاست
فردا شب را با گزارشی از جلسه لغو شده ی نقد فیلم "چند می گیری گریه کنی"شاهد احمد لو در حوزه ی هنری ، دیدار با لوریس چکنواریان در تالار وحدت و گفتگو با طهماسب صلح جو، در باب سانسور و خودسانسوری در سینما باز می گردم
دکترای ارتباطات از دانشگاه علامه