هیچ
ابرها در زندان گریه می کنند
ما در خیابان راه می رویم
صخره ها در زندان خرد می شوند
ما در خیابان راه می رویم
مردها در زندان خفه می شوند
و ما باز در خیابان راه می رویم
اخته و عقیم و لک زده از اندوه
ما مرده ایم و سال هاست در خیابان فقط راه می رویم
ما در خیابان راه می رویم
صخره ها در زندان خرد می شوند
ما در خیابان راه می رویم
مردها در زندان خفه می شوند
و ما باز در خیابان راه می رویم
اخته و عقیم و لک زده از اندوه
ما مرده ایم و سال هاست در خیابان فقط راه می رویم
اول بهمن 1396/ تهران
+ نوشته شده در شنبه بیست و هشتم بهمن ۱۳۹۶ ساعت 19:22 توسط مهدی جلیلی
|
دکترای ارتباطات از دانشگاه علامه